گور ب گور

دریافتم، زندگی معجزه حیات است. زندگی با کلمه‌های من ساخته می‌شود و هر کلمه‌ای رد پای معجزه است. پس می‌توانم زیبایی را با کلماتم بیافرینم. هرگاه کسی خشم داشت بدانم به نوازش و کلام مهرآمیزی نیازمند است. هرگاه کسی نومید بود به کلماتی که سپاس او را ابراز کنند محتاج است. هرگاه کسی حسد می‌ورزید نیاز دارد دیده شود. اگر کسی شاکی و گله مند بود نیاز دارد شنیده شود.اگر کسی تلخ بود نیاز دارد مهربانی دریافت کند. و اگر کسی ستم می‌کند نیاز داشته دوست داشته شود. اگر کسی بخل ورزد باید که بخشیده شود. و همه‌ی این سایه‌ها در روح و روان ما نیاز دارند که عشق بر آن‌ها چون باران ببارد، ببارد و ببارد. در این روزگار من اموخته ام که سکوت یک دوست میتواند معجزه میکند وهمیشه بودن در فریاد نیست!!!!!!!!!!! آموخته ام که هیچگاه گلی را پرپر نکنم آموخته ام هیچگاه کودکی رارنجور نکنم آموخته ام که هیچ گاه شکوه از تنهایی روزگار نکنم آموخته ام که هرشب گلهای بالشم را با اشکهایم آبیاری دهم ولی اشک کودکی را در گونه اش جاری نکنم آموخته ام صبوری را ، شکوری را ، انتظار را ودوست داشتن همه خوبان را

توی آسمان بی انتها یه ستاره دارم که اگه یه شب به من نور نده می میرم.

نوشته شده در 4 دی 1391برچسب:,ساعت 19:30 توسط حسین مقدسی| |

محبت بر خلایق انتهای سادگی است مردی و مردانگی آخرش اوارگی است.

نوشته شده در 4 دی 1391برچسب:,ساعت 19:30 توسط حسین مقدسی| |

به یه نفر میگن با ماهیچه جمله بساز میگه:آمریکا در برابر ما هیچه!!!

نوشته شده در 4 دی 1391برچسب:,ساعت 19:30 توسط حسین مقدسی| |

بی تو در خلوت دل چشم به راهت دارم ، چه کنم دست خودم نیست که دوستت دارم

نوشته شده در 4 دی 1391برچسب:,ساعت 19:30 توسط حسین مقدسی| |

غضنفر ریش پروفسوری میذاره میره پیش دوستاش میگه:

هر سوال درسی دارین بپرسین که فردا می خوام ریشمو بزنم.

نوشته شده در 4 دی 1391برچسب:,ساعت 19:30 توسط حسین مقدسی| |

وقتی پیام نمیدم خیال نکن که بی خیال از تو و روزگارتم ، زنده به انتظارتم ، اونجوری که تو فکرتم فکر می کنم کنارتم.

نوشته شده در 4 دی 1391برچسب:,ساعت 19:30 توسط حسین مقدسی| |

خیلی سخت گیر میاد


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 4 دی 1391برچسب:یوزرنیم,پسورد,ناد 32,ساعت 18:8 توسط حسین مقدسی| |

اینقدر خودت رو نگیر ... !

اینقدر با تکبر و غرور با آدم حرف نزن ... !

وقتی کسی به تو ابراز علاقه کرد ...

فکر نکن که فوق العاده ای !!!

شاید اون کم توقعه ...

 

برای بودنِ با تو غرورم پایمال شد

تو هم اندکی احساس بگذار

مساوی که نمی شویم

حداقل به من نزدیک شو

یه وقتایی دلت میخواد


یکی از پشت سر چشماتو بگیره و ازت بپرسه :


اگه گفتی من کی ام ؟


تو هم دستاشو بگیری و بگی:


هر کی هستی فقط بمون...

 

 

دیگر از این شهر...


میخواهم سفر کنم...


چمدانم را بسته ام...


اگر خدا بخواهد امروز میروم...


نشسته ام منتظر قطار...


اما نه در ایستگاه...


روی ریل قطار ...

 

 

 

 

دختر : چرا ناراحتی گلم؟
پسر : هیچی‌ ،همینطوری
دختر عشقشو بغل می‌کنه و میگه ،ببخشید ...
پسر: چرا ؟ تو که کاری نکردی!!!
دختر : چرا .من اونجا نبودم که ازت حمایت کنم جلوی کسی‌ که باعث ناراحتیت شد...
به سلامتی همچین دخترایی

نوشته شده در یک شنبه 22 بهمن 1386برچسب:,ساعت 20:46 توسط حسین مقدسی| |

آره از همون اول.

مرحبا آفزین

 

مغرور احساسم شدی ، گذشتی از رو گریه هام

لعنت به لحظه هایی که ، تو همه چی بودی برام


گاهی دوست دارم بدون پک زدن

 فقط بنشینم و نگاه کنم که سیگارم چگونه میسوزد

 شاید آخر فهمیدم چه لذتی میبری از تماشای سوختن من

 

قرار نیست که همیشه من خوش باشم …

 دیروز من خوش بودم از اینکه در کنارت بودم …

 امروز دیگری خوش است برای با تو بودن …

 و فردا یکی دیگر…

 از تلاش دست نکش عزیزم که چشم ملتی به توست …

 تو می تونی …

 

 

 

ودر آخر؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

برای خیانت ، هزار راه هست
اما هیچ کدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست !

نوشته شده در چهار شنبه 18 بهمن 1386برچسب:وای بر تو,ساعت 1:8 توسط حسین مقدسی| |


 

شـــــ ـايـد تـكـراری باشــ ـم ...

 

 

 

 

 

 

 

امـــــــ ـا شک نـــــكـــ ـن ؛ تـكــ ـرار نميشـــــــــ ـم !

 

 

 

 

تو چه می فهمی

 



حال و روزکسی راکه

 

 

 

 

دیگر

 



هیـــــــــــچ نگاهی

 


دلش رانمی لرزاند!

 

                                            گور ب گور

نوشته شده در سه شنبه 26 دی 1386برچسب:,ساعت 20:47 توسط حسین مقدسی| |

Design By : Mihantheme